"به گفته یک مربی اسب: یک سگ ممکن است بهترین دوست انسان باشد ولی تاریخ به وسیله اسبها نوشته شده است."
شاید این گفته یک اغراق باشد ولی شاید هم نه. پس از اهلی کردن اسبها توسط انسان، در حدود 5000 سال قبل همان اسبهای خوش فکر و پرقدرت نقشی بسیار مؤثر در شکل گیری فرهنگ انسانی ایفاء کرده اند. آنها نه تنها در امر ارتباطات و مسافرت ایجاد تسریع کردند بلکه در جنگها نیز جزئی لاینفک از آن به شمار می آمدند ،با نشان دادن برتری خود در هنگهای سواره نظام بر پیاده نظام.
اسبها چنان سلاحهای پرقدرتی بودند که امپراطوریها از سرزمین مصر تا مکزیک قبل از یورش ارتش دشمن سوار بر اسب فرو ریخت همان کسانی که با خود اندیشه، فن آوری و آداب و رسوم و فرهنگ جدید را آوردند.به طوریکه جان مور مورخ قرن بیستم در زمان خود این موضوع را به رشته تحریر درآورد که هرکجا بشر از خود در طول سربالایی قرون از زمان بربریت رد پایی به جا گذاشته شما می توانید جای پای سم اسبان را در کنار آن ببینید.اگرچه بسیاری از مورخان مخالف این نظریه هستند ولی نمی توان نقش اسبها را از جوانب مختلف خواه به عنوان غذا، وسیله ای برای سواری و یا کشیدن ارابه منکر شد. اما مورخان در این موضوع همگی متفق القول هستند که در 3000 سال پیش اسبها تبدیل به افزاری لاینفک از تمدنهای باستانی شدند. فی الواقع با توجه به اثربخشی آنها در جنگ، اسبها به سرعت جزئی از قدرت و منزلت به شمار آمدند در حالیکه الاغهای کندرو از اعتبار بسیار کمتری برخوردار بودند.
پاهای پر سرعت اسب چنان ایرانیان باستان را تحت تأثیر قرار داد که آنها از این حیوانات به عنوان وسیله ای ارتباطی استفاده کردند.در قرن پنجمپیش از میلاد دولتمردان ایرانی اقدام به استفاده از پیکهای تندرو سوار بر اسب کردند که این پیکها مسیرهای کوتاه را بر پشت اسبهای خویش می تاختند، پس از طی مسافتی پیغام را دست به دست کرده به یک پیک تازه نفس می دادند تا او دستورات را به مستعمرات دور افتاده برساند. به پیکها دستور داده شده بود که اجازه ندهند هرگونه مانعی اعم از برف،باران،گرما و یا حتی تاریکی آنها را از انجام وظیفه خویش که همانا رساندن محموله ارزشمند به مقصد بود باز دارد. قرنها بعد در صده هجده میلادی در ایالات متحده امریکا پست سریع و السیر همان روش و شعار را به کار گرفت در حالیکه پیکهایش در طول سرزمین جدید برای رساندن پیغامهایی که امریکای وسیع را به هم متصل می کرد می تاختند.
اگرچه اسبهای بارکش همواره در جمع دیگر اسبان حقیر به شمار می آمدند، بزرگترین تأثیر را در تاریخ بشریت از خود بر جای گذاشتند. آنها پرورش داده می شدند تا روزهای پی در پی بارهای سنگین را بر پشت خود حمل کنند و به پشتوانه وجود همین اسبان شیوه های نوینی در کشاورزی و صنعت به وجود آمد. اسبهای بارکش این امکان را به ما دادند که محصولات کشاورزی خود را در مسافت های طولانی به آسانی و سرعت جابه جا کرده و به تجارت روستاهای دور افتاده رونق بخشیدند که این طریق نه تنها ارتباطات را تقویت کرد بلکه برای روستاییان فقیر نیز ثروت به همراه خود آورد. به همین نحو بشر می توانست الوار و سنگ را به شهرها و دیگر روستاها حمل کرده و مواد اولیه مورد نیاز کارخانه های کشتی سازی، نجاری ها و معمارها را تأمین کند.
در عصر قطار و کامیون باور این موضوع سخت است که در زمانهای دور گروهی از اسبان آموزش دیدۀ متصل به هم درست به اندازه لوکوموتیوها بارها را جابه جا می کردند. اما اصطلاح بدیع اسب بخار نخستین بار به وسیله یک مهندس انگلیسی به نام جیمز وات مطرح شد که میزان قدرت یک موتور را اندازه گیری می کرد و البته بیانگر ارزشمندی و اعتبار این حیوانات در زمان خود بود.
اما به هر حال حتی مالکین خودروهای مسابقه هم با این موضوع موافق هستند که: هیچ موتوری هرچند پرقدرت هرگز نه صفات و یا نه حتی اهمیت تاریخی یک اسب واقعی را، نخواهد داشت.