سهراب سپهري در کتاب «اتاق آبي» و وقتي که از خاطرات مدرسه اش مي گويد به معلم نقاشي اش اشاره مي کند که خيلي دوست داشت اسب بکشد، اما نمي توانست پيچ و تاب هاي پاي اين حيوان نجيب را در بياورد.
معلم سهراب بيراه نمي رفت. او بخشي از تاريخ ، فرهنگ و سرزمين اين مملکت (شما بخوانيد جهان) را روي بوم نقاشي اش مي آورد. چه کسي مي تواند روز عاشورا را بدون حضور ذوالجناح تصور کند؟ در نگاره ها و مينياتورهاي اين رويداد بزرگ تاريخ بشري ، همواره امام حسين(ع) در کنار اين اسب خاص به نمايش درآمده است. همين حضور در ادبيات ، اشعار و مرثيه هاي عاشورا نيز وجود دارد و اين نشان از اهميت ذوالجناح مي دهد. از اين دست اسبها کم در اسطوره ها و شخصيت هاي تاريخي مان نداريم. رستم و رخش ، ۲جزئ جدا نشدني يک حماسه داستاني اند. رخش چنان حضوري در شاهنامه دارد که هيچ از آدمهايش کم ندارد و بخشي مهم از داستان است. حضور بي رحم فناوري ، اسب را کمي به حاشيه راند. اما هنوز در بسياري از کشورها، اسب حضوري فعال در زندگي انسان دارد. حال آن که اگر اسب در همه جاي دنيا نقش ويژه اي دارد، نقش آن با توجه به فرهنگ اسلامي ايران در کشور ما ويژه تر است. برگزاري نخستين جشنواره اسب تهران را مي توان قدمي دانست براي رسيدن به آنجا که اسب نقش نمادين و عيني خود را باز در فرهنگ ما داشته باشد.
چندی پیش نخستين جشنواره اسب تهران در دو بخش هنري و ورزشي برگزار شد. در بخش هنري جشنواره که آثارش در کاخ موزه نياوران به نمايش درآمد ، ۲۲مجسمه ، عکس و تابلوهايي با موضوع اسب که توسط برجسته ترين هنرمندان هنرهاي تجسمي کار شده اند به نمايش درآمد. در اين بخش ، همچنين قسمتي نيز به هنرهاي نمايشي و جنبه هاي آييني جشنواره اختصاص داده شد. به اين ترتيب مي توان اين جشنواره را از اتفاق هاي مهم هنرهاي تجسمي دانست. برگزاري اين جشنواره يک ايده بود، تا عباس مشهدي زاده که مي توان او را از پيشکسوت ترين هنرمندان و اساتيد دانشگاه در حوزه هنرهاي تجسمي و مجسمه سازي دانست ، ۲۵تنديس مشابه اسب را در اختيار ۲۵هنرمند قرار دهد و در نهايت ۲۲اسب نقاشي شده که هر کدام با سليقه و ذوق هنرمند مربوطه کشيده شده بودند در اين رويداد هنري شرکت کنند.
اين هنرمند که از جمله نخستين افرادي است که در رشته هنر مدرک دکتري گرفته و نمايشگاه هاي متعددي در ايران و جهان برگزار کرده است ، درخصوص کارش مي گويد: حرکت و ژست اين گونه اسب روي يک دست و دو پا، فرم شناخته شده اي است که هزاران سال سابقه دارد. ۵۰۰سال پيش لئوناردو دواينچي اين حرکت و نقش را به تاريخ هنر جهان اضافه کرد. او مي گويد: اين تلاش و کوشش هنرمندانه ، براي پرداختن به اين موضوع مهجور در هنر ايران جاي ستايش و تقدير فراوان دارد. او در جواب به اين پرسش که اسبهاي رنگ شده توسط هنرمندان چه حسي را دارد که سازنده تنديس اين اسبها ايجاد کرده است ، کوتاه و مختصر مي گويد: بسيار زيبا و با شکوه بود. مشهدي زاده براي ساخت اين تنديس ، دو عامل را در کار خود مورد ملاحظه قرار داده است. او از يک طرف به ظاهر اساطيري اسب توجه داشته و از طرف ديگر به گونه اي آن را طراحي کرده که مخاطبان بسياري از همه لايه هاي اجتماعي با آن ارتباط برقرار کنند. حسين خسروجردي هم يکي از هنرمنداني است که روي يکي از اسبها نقاشي کرده است. اين نقاش که در کارهاي قبلي اش هم توجه ويژه اي به اسب داشته است ، او در اینباره مي گويد: براي رسيدن به اين موضوع ، جستجوهايي را در کارهاي قبلي ام داشتم. با توجه به فرصتي که داشتم ، اين يکي از بهترين گزينه ها بود.
«خسروجردي به کارهاي متفاوت هنرمندان اشاره مي کند که هر کدام براساس سابقه کاري شان خلق شده و مي افزايد: اين لطفي است که عالم هنر دارد. هر کسي با نگاه و ذوق خود به يک مساله نگاه مي کند. هنرمند براي خلق يک اثر هنري ، زنجيره احساسات و عواطفش را به کار مي گيرد و به اين ترتيب ، اصالت بيشتري به کارش مي دهد. به گفته خسروجردي ، همين ارتباط با کارهاي گذشته هنرمند به آن نشاط مي دهد و آن را از يک کار سفارشي جدا مي کند. او مي افزايد: اين اتفاق براي هنرمند بدل به فرصتي مي شود که افراد ديگري بسترش را فراهم کرده اند. او به دنيايي از سوژه پرتاب مي شود و رهاورد اين سفر، خلق يک اثر هنري است. «او اين طرح را جذاب مي داند و معتقد است که نقاش ها اين بار روي يک تابلوي سه بعدي و حجمي کار کرده اند و خلاقيت هايشان را به نمايش گذاشته اند. بسياري از هنرمندان و بازديدکنندگان از آثار تجسمي نخستين جشنواره اسب تهران ، از ديدن آثار به نمايش درآمده در اين جشنواره به شوق آمدند. ؛ اما چنان که گيزلا وارگا سينايي مي گويد، خود نقاشها بيش از همه ذوق زده شده بودند. او مي گويد: وقتي براي افتتاح جشنواره به مجموعه فرهنگي تاريخي نياوران رفتم ، جو فوق العاده اي بر سالن حاکم بود. کارها من را بشدت به شوق آورد و دوباره برايم ثابت شد که هنرمندها چگونه از ديدن آثار هنري ، درست مثل بچه ها ذوق زده مي شوند. او هم به تفاوت ميان آثار ارائه شده در اولين جشنواره اسب اشاره مي کند و مي گويد: هر کس ذهنيت خودش را در کارش به نمايش گذاشته بود و با آن که اسبها يک شکل بودند، هر کس با نگاه خودش آن را رنگ کرده بود.
سينايي سپس به نقش اسطوره اي اسب در فرهنگ جهاني اشاره مي کند که با پيدايش بشر به وجود آمده است. به گفته اين نقاش ، اين حيوان دوست داشتني ، هم از نظر بصري و هم از نظر ادبي همواره خوشايند بوده است. او اسب را بخش جدايي ناپذير طبيعت مي داند و معتقد است که ما در اين شهر شلوغ خيلي از چيزها از جمله اسب را از دست داده ايم.
يدالله کابلي ، هنرمند مطرح خوشنويس معاصر که او نيز با ۲اثر در جشنواره اسب حضور داشت. اسب را سمبل نجابت ، زيبايي و شکوه مي داند و به اشعار فردوسي اشاره مي کند و مي گويد: از طرفي شما مي توانيد اين تاثيرات را در سروده هاي شاعران بزرگ فارسي ، از جمله حکيم طوس ببينيد.
وي مي افزايد: اگر ما هنر شعر را نبوت کلام منظوم در کلام فارسي بدانيم ، حکيم ابوالقاسم فردوسي سرچشمه فيض الهي است. او به زيباترين شکل جلوه هاي تاريخي و باستاني ما را به تصوير کشيده است که اسب ، بخشي از اين هويت فرهنگي است. کابلي برگزاري جشنواره اسب را موجب بروز خلاقيت هايي مي داند که محتواي شاهنامه و اشعار نغز فردوسي را به ياد مي آورد. استاد مسلم خوشنويسي ايران ، درباره حضور در اولين جشنواره اسب تهران مي گويد: حضور من ، حضور غريبانه اي در اين جشنواره بود؛ چرا که من چند دهه اي است به عنوان يک هنرمند سنتي ، ابزار کارم ، قلم ، کاغذ و مرکب بوده ؛ ولي اين بار خواسته ام به دور از همه عادتها و شگردهاي گذشته براي بها دادن به تلاش آرماني و کوششي که دست اندرکاران جشنواره در راه احياي فرهنگ ديرپاي دوستي با اسب و ارزشهاي هنري و نمادين آن داشته اند، شرکت کنم.
يدالله کابلي درباره آثارش در اين دوره جشنواره به جنسيت و ساختار متفاوت آن با ديگر کارهايش اشاره مي کند و مي گويد: نوشتن روي اين تنديس ها در نگاه اول هيچ قرابت و سنخيتي با کار من نداشتند و هيچ گونه باوري را در من زنده نمي کردند: ولي از آنجا که هميشه به دنبال کارهاي تازه در هنر بوده ام ، اعتقاد بسياري به توانايي هنرمند در کار بداهه دار و همچنين با ياري جستن از ابيات مفهومي حکيم طوس ، به همراه قلم مو و رنگ چند روزي پيکره تنديس ها، صفحه مشق و تلاش شورانگيزي شد که با همه کارهايي که در طول عمرم کرده بودم ، متفاوت بود. کابلي با ۲اسب «رخش و پيلتن» در اين جشنواره شرکت کرده است. او برگزاري جشنواره اسب را رويدادي مهم در حوزه هنرهاي تجسمي خوانده و مي گويد: اميدوارم متوليان فرهنگي کشور به برگزاري چنين حرکتهايي نو، بهاي بيشتري بدهند. اين اتفاق هاي هنري در هر گوشه جهان مي تواند توجه علاقه مندان هنر را به خود جلب کند و برگزاري چنين جشنواره هايي مي توانند زيبايي معنايي و تصويري کشور ما را به جهانيان معرفي کنند.
بهرام دبيري ، نقاش معاصر هم با صحبتهاي يدالله کابلي درباره تداوم جشنواره هايي با موضوع مشترک تاکيد دارد و مي گويد: در خيلي از کشورهاي اروپايي و از طرفي در چين و ژاپن ، برگزاري جشنواره هاي اين چنيني سابقه فراوان دارد. آنها هر ساله حيواني را انتخاب و آن را به اشکال هنري مناسب مزين مي کنند. وي افزود: بي ترديد اين کارها، بخصوص درباره جشنواره اسب که داراي احترام خاصي در فرهنگ ماست ، مي تواند بسيار پرثمر باشد. اين جشنواره ها به شهر نشاط مي دهد و شهر را به ساختاري فرهنگي نزديک مي کند. وي سپس به توجه نکردن به اسب در سالهاي اخير اشاره کرد و گفت: من هميشه حسرت خورده ام که کمتر صحبتي درباره اسب ايراني مي شود. گاهي نژادهاي بسيار خوب اسب ما بر اثر بي توجهي از دست رفته است. وي با اشاره به اين که تنديس اسب ، يک بوم سه بعدي براي کارش بوده ، گفت: من بجز بوم دوبعدي ، روي نمد، سراميک ، فلز و بسياري از اجسام ديگر نيز نقاشي کرده ام. پس با اين مقوله بيگانه نبودم. با اين همه کار روي يک سطح سه بعدي مثل اسب ، برايم بسيار جالب و لذتبخش بود.